?
-آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده که ام
شب شده عالم همه گلشن زاین شمس ضحا کشور ایمان شده روشن ای نور خداوند تبارک به تو احسن کز مقدم تو گشته فزون رونق ایران شددر شب میلادی آن سید ورهبر از سجده به شکرانه حق موسی جعفر اندر بر معبود بدی او بزمین سر زاین نعمت والا گهر خالق سبحان شمسی که ازاو می نگرم نور خدا را اندر طلبش گردش این ارض وسمارا هرزنده دلی برده سویش دست دعا را اوحجت حق است ومدکار ضعیفان خرم به جنان فاطمه وحیدر کرار لبخند زند بر رخشان احمد مختار این مژده به حیدر رسد از جانب دلدار کز نسل تو آمد بجهان خسرو خوبان فوج ملک وخیل رسل مدح سرایند بادسته گلی سوی نبی رو بنمایند تبریک کنان اذن بگیرند وبیایند از بهر زیارت بزمین خرم وخندان آمد بجهان آنکه جهان آمده بهرش جن وملک وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وکون ومکان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دین است هم رهبر وهم سرور وهم یار ومعین است ازسوی خدا بر همه آیات مبین است از نور رخش خلق شده حوری وغلمان مردم همه مشتاق بفردوس برینند تا آنکه در آنجا رخ زیبای تو بینند افسوس اگر ماه جمال تو نبینند درروز جزا ای پسرختم رسولان ای خسرو خوبان تو غریب الغربایی وی حجت یزدان تو معین الضعفایی چون مور ضعیفی بدرت (کرببلایی) ران ملخ آورده به دربار سلیمان بنقل از :شکوفه های غم -اثر طبع ناد علی کربلایی-صص311-312 -انتشارات خزر ---
?آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده که امشب شده عالم همه گلشن زاین شمس ضحا کشور ایمان شده روشن ای نور خداوند تبارک به تو احسن کز مقدم تو گشته فزون رونق ایران شددر شب میلادی آن سید ورهبر از سجده به شکرانه حق موسی جعفر اندر بر معبود بدی او بزمین سر زاین نعمت والا گهر خالق سبحان شمسی که ازاو می نگرم نور خدا را اندر طلبش گردش این ارض وسمارا هرزنده دلی برده سویش دست دعا را اوحجت حق است ومدکار ضعیفان خرم به جنان فاطمه وحیدر کرار لبخند زند بر رخشان احمد مختار این مژده به حیدر رسد از جانب دلدار کز نسل تو آمد بجهان خسرو خوبان فوج ملک وخیل رسل مدح سرایند بادسته گلی سوی نبی رو بنمایند تبریک کنان اذن بگیرند وبیایند از بهر زیارت بزمین خرم وخندان آمد بجهان آنکه جهان آمده بهرش جن وملک وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وکون ومکان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دین است هم رهبر وهم سرور وهم یار ومعین است ازسوی خدا بر همه آیات مبین است از نور رخش خلق شده حوری وغلمان مردم همه مشتاق بفردوس برینند تا آنکه در آنجا رخ زیبای تو بینند افسوس اگر ماه جمال تو نبینند درروز جزا ای پسرختم رسولان ای خسرو خوبان تو غریب الغربایی وی حجت یزدان تو معین الضعفایی چون مور ضعیفی بدرت (کرببلایی) ران ملخ آورده به دربار سلیمان بنقل از :شکوفه های غم -اثر طبع ناد علی کربلایی-صص311-312 -انتشارات خزر --- محمد حسن اسایش
?
?
تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته حرمت ار محراب رفت ورونق منبر شکست
معبدین لات وعزی را چو شد فرصت بدست شهر علم مصطفی را از عداوت ، در شکست
ابتدا شور صخیفه منتهی در نهروان زاتحاد آن دو ،فرق ساقی کوثر شکست
خاصمین در بدر تخم کینه در دل کاشتند دادحاصل بعدچندی مرتضی را سر شکست
معجزشق القمر در کوفه گردید آشکار تا زتیغ ابن ملجم فرق آن سرور شکست
زد ندا جبریل در بین زمین وآسمان اهل عالم ، فرق پر نور شه صفدر شکست
زینب محنت قرین آز آن ندا شد باخبر درخروش آمد فلک تا قلب آن مضطر شکست
می نداند کس زحال زار شبیر وشبر گوشوار عرش حق را دل زغمدربر شکست
زیمب غم دیده را شد تازه ایام عزا تا زشمشیر جفا آن جبهه ی انور شکست
ناله کن (آذر)بکش آه ازجگر،برگو مدام وا مصیبت تارک بن عم پیغمبر شکست
---با نق از دیوان آذر خراسانی - جلد دوم -صص 38-39
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده می رسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین آنکه در خانه حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غم خوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
رادمردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت آنکه نکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو آنکه در خانه حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشنه شد حجت حق ، شیر خدا از ستم کاری ابن ملجم
غوطه ور (کرببلایی) در غم ---- بنقل از کتاب سوم - ارمغان کربلا - ناد علی کربلایی - صص 57-58
ای یاور بیچارگان یا علی جانم ای مونس در ماندگان یا علی جانم ای خانه زاد لم یزل حجت داور مدح تودر قرآن شد از خالق اکبر ای صاحب جود وکرم ، ساقی کوثر
ای پادشاه مومنان یا علی جانم شاهی که در ویرانسرا بادلی سوزان مرد جزامی را گرفت سر روی دامان تا بینوایی را کند لحظه ای شادان فخر زمین وآسمان یا علی جانم ای قبله ی جانهای پاک جان بقربانت روح الامین زامر خدا شد ثنا خوانت
ای خانه زاد کبریا جان بقربانت ای خسرو کون ومکان جان بقربانت شاهی که بردوشش کشد بار مسکینان برروی زانو جادهد کودک نا لان گرد یتیمی شوید از صورت طفلان ای بی نظیر ومهربان یا علی جانم گرم مناجات ودعا شب به نخلستان در گفتگوبا خالقش دیده ی گریان سوز وگدازش شعله زد بر دل وبر جان
با کردگار مهربان ،یا علی جانم شاهی که از بیمش عدو لرزد وریزد از معجزاتش در لحد مرده برخیزد اندر مناجات ودعا دربر ایزد ریزد سرشک ازدیدگان یا علی جانم
ای انکه در راه خدا گشته قربانی جان دادی اندر راه دین بس ستم دیدی ای خسروی که دریم خون غوطه گردیدی شد کربلایی در فغان یا علی جانم
--- به نقل از کتاب سوم ارمغان کربلا - اثر طبع زنده یاد ناد علی کربلایی ( پدر سه شهید جبهه وجنگ -صص 60-61
مه برون آمد زپشت در ماهم در نیامد مسجد کوفه پر از جمعیت وحیدر نیامد پهن شد سجاده ی مولابه محراب عبادت از پی بر چیدنش یارب چرا قنبر نیامد زان سحرگاهی که بانگ قد قتل آمد بگوشم صوت قرآن ومناجات علی دیگر نیامد مجتبی خوانده نماز خویش را با اهل ایمان چون امیر المومنین داماد پیغمبر نیامد لیله القدر آمد ووقت مناجات ودعا شد آنکه باید پا نهد بر عرشه ی منبر نیامد شب سحرگشت ویتیمان گرسنه اشک ریزان بهر دلجویی شان آن مرد نیکوفر نیامد کودکی با مادرش می گفت با حال پریشان پس چرا نان آور مابیکسان ، ماد، نیامد سر به دیوار خرابه می زد آن پیر جزامی بار الها آن رفیق با وفا دیگر نیامد سوز آه دل کجا گردد مهار اشک دیده محشر عظما بپاشد ،ساقی کوثر نیامد با یتیمانعلی هم ناله آمد (کربلایی) تا نشد پروانه ی این شمع ،کامش بر نیامد..-------به نقل از شکوفه های غم -جلد 1-ص 69-اثر طبع شادروان :نادعلی کربلایی : پدر سه شهید -تهران.باز نویسی ، محمد حسن اسایش
?
میلاد حسن سبط رسول اسا امشب تبریک به زهرای بتول است امشب شادند محمد وعلی زاین مولود خوش باش دعای ما قبول است امشب در کاخ نزول وحی قر آن آمد یا آیه ی نور، نور یزدان آمد از فاطمه وساقی کوثر پسری با نور محمدی نمایان آمد.....
در ولادت امام مجتبی (ع):پیک شادی دوستان را خوش خبر آورده است خوش خبر بر دوستان پیک سحر آورده است نیمه ی ماه خدا ماهی دگر آورده است سینه ی سینا عیان ، نور از شجر آورده است مژده ای اهل ولا طوبی ثمر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است باز شد باردگر از مرحمت درهای حق باب دوزخ بسته شداز لطف بی همتای حق برسفیر اعظم آمدآیت کبرای حق نیمه ی ماه صیام از بهر مهمانهای حق نعمت بی منتها از دادگر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است نور بارانآسمان گردیدهازماه زمین شد منور زین تجلی کاخ دانشگاه دین آشکار از بارگاه طیبین وطاهرین سبط اکبر آمده از دخت ختم المرسلین پیشوا بر امت خیر البشر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است دسته دسته بر زمین آمد ملک از آسمان بهر تبریک وبشارت سوی ختم مرسلان بحر رحمت شد به طغیان زامر خلاق جهان دست قدرت از دو دریای شرف امشب عیان از برای ساقی کوثر گهر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ماه گردون چشم عبرت دوخته سوی زمین از برای کسب فیض ازچهره ی خورشید دین کاخ وحی کبریا روشن شد از نور مبین چشم عین الله اعظمباد روشن کین چنین زهره ظاهر از گریبانش قمر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است آمد آن استاد دانشگاه ختم الانبیاء آمد آن روشنگر برنامه ی صلح وصفا آمد آن رهبر که حق را سازد از باطل جدا پرده از رخ برگرفت آیینه ایزد نما جلوه حسنش جهان را زیب وفر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است زاده یاسین والرحمان و رمز هل اتی سید جنت که جنت باشد از او پر بها شمس افلاک جلالت زینت اهل کسا مجتبی نور الهدی فخر الدجا،کنز الخفا از حجاب غیب امشب سر بدر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است کرده نورانی جهان را دختر خیر الانام ظاهر آوردهزخود بر شیر حق بدر تمام راضیه ، مرضیه،زهرا ، فاطمه ، ام الامام شد زدیدار دل آرای عزیزش شاد کام
گنج علم وحلم ودانش بر بشر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است شاد وحرم زین پسر پیغمبر والا تبار لب گشوده هم چنان گل بهر شکر کردگار کامده ازدخترش زهرا امامی آشکار قهرمان علم ودانش خوش مدال افتخار از برای شیعه ی اثنا عشر آمرده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است تشنه آب ولا گو که آمد بحر علم آنکه جاریگردداز او صد هزاران نهر غلم آنکه گفتارش بود زینت سرای دهر غلم صانع قدرت نما ازبهر باب شهر علم در مدینه از کرم در کوب زر آورده است یا محمد دخترت امشب پسرآورده است هر کسی داردولای آنشه دنیا ودین با علی محشور می گرددبفردوس برین دشمنانش را بسوزد نار روز واپسین (گربلایی) زاین مدیحه حضرت روح الامین از برای طوطی طبعت شکر آورده است یامحمد دخترت امشب پسر آورده است .------به نقل از ارمغان کربلا - جلد 3-صص 77-80- اثر طبع روان شاد مرحوم ناد علی کربلایی - تهران پدر سه شهید.باز نویسی: محمد حسن آسایش