سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]
از هردری سخنی - غدیر خم - جشن غدیر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» درشب بعثت بررسول خدا(ص)چه ها گذشت؟

 

غار حرا ومحمد رسول الله (ص)

 

---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی ، تنها       که می گویند : روزی ، روزگاری ، مهبط وحی خدا بوده است ، ونام آن ((حراء))بوده است       واینجا، سرزمین کعبه وبطحاست...  وروز، از روزهای  حج پاک ما مسلمانهاست.      برون از غار          زپیش روی وزیرپای من ، تاهرکجا ، سنگ وبیابانست.        هوا گرم است وتبداراست اما می گرایدسوی سردی، سوی خاموشی.    وخورشیداز پس یک روز تب ،در بستر غرب افق ،آهسته می میرد..    ودر اطراف من از هیچ سویی ، رد پایی نیست    ودور من ، صدایی نیست

 

فضا خالی است     وذهن خسته وتنهای من ، چون مرغ نوبالی ،-که هردم شوق پروازیبه دل دارد-    کنارغار ،از هرسنگ، هر صخره      پرد بر صخره ایدیگر..

 

ومی جوید به کاوشهای پی گیگیری،    نشانیهای مردی را -     نشانیها،که شاید مانده بر جا ،دیر دیر: از سالیانی پیش_      ومن همراه مرغ ذهن خود،در غار می گردم.

 

وپیدا می کنم گویی نشانیها که می جویم:   همانست، اوست!     کنار غار ، اینجا ،جای پای اوست،می بینم   ومی بویم توگویی بوی اورا نیز    همانست ، اوست:

 

یتیم مکه ،چوپانک،جوانک،نوجوانی  از بنی هاشم        وبازرگان راه مکه وشامات

 

(امین)، آن راستین، آن پاکدل ، آن مرد،     وشوی برترین بانو:(خدیجه)

 

نیز ، آنکس کوسخن جز حق نمی گوید    وغیر از حق نمیجوید      وبتها را ستایشگر نمی باشد       واینک : این همان مردابرمرد است      (محمد) -ص- اوست 

 

این شعر ادامه دارد که ادامه ی آن درفرصتها ی بعدی  به نظر کاربران خواهد رسید

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134--

 

غار حرا ومحمد رسول الله (ص)

 

---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی ، تنها       که می گویند : روزی ، روزگاری ، مهبط وحی خدا بوده است ، ونام آن ((حراء))بوده است       واینجا، سرزمین کعبه وبطحاست...  وروز، از روزهای  حج پاک ما مسلمانهاست.      برون از غار          زپیش روی وزیرپای من ، تاهرکجا ، سنگ وبیابانست.        هوا گرم است وتبداراست اما می گرایدسوی سردی، سوی خاموشی.    وخورشیداز پس یک روز تب ،در بستر غرب افق ،آهسته می میرد..    ودر اطراف من از هیچ سویی ، رد پایی نیست    ودور من ، صدایی نیست

 

فضا خالی است     وذهن خسته وتنهای من ، چون مرغ نوبالی ،-که هردم شوق پروازیبه دل دارد-    کنارغار ،از هرسنگ، هر صخره      پرد بر صخره ایدیگر..

 

ومی جوید به کاوشهای پی گیگیری،    نشانیهای مردی را -     نشانیها،که شاید مانده بر جا ،دیر دیر: از سالیانی پیش_      ومن همراه مرغ ذهن خود،در غار می گردم.

 

وپیدا می کنم گویی نشانیها که می جویم:   همانست، اوست!     کنار غار ، اینجا ،جای پای اوست،می بینم   ومی بویم توگویی بوی اورا نیز    همانست ، اوست:

 

یتیم مکه ،چوپانک،جوانک،نوجوانی  از بنی هاشم        وبازرگان راه مکه وشامات

 

(امین)، آن راستین، آن پاکدل ، آن مرد،     وشوی برترین بانو:(خدیجه)

 

نیز ، آنکس کوسخن جز حق نمی گوید    وغیر از حق نمیجوید      وبتها را ستایشگر نمی باشد       واینک : این همان مردابرمرد است      (محمد) -ص- اوست 

 

این شعر ادامه دارد که ادامه ی آن درفرصتها ی بعدی  به نظر کاربران خواهد رسید

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134

---پیام درد انسانهای قرنم را زمن بشنو         پیام تلخ دختربچگان ،خفته اندر گور

 

پیام رنج انسانهای زیربار،وزآزادگی مهجور     پیام آنکه افتاده است درگرداب

 

وفریادش بلنداست:((آی آدمها...))        پیام من ،پیام او،پیام ما...))

 

محمد(ص)غمگنانه ناله ای سرمیدهد،آنگاه می گوید:     خدای کعبه ،ای یکتا!

 

درون سینه ها یاد تومتروک است      وازبی دانشی واز بزهکاری ،:

 

مقام برترین مخلوق تو،انسان،         بسی پایین تراز حد سگ وخوک است.

 

خدای کعبه ،ای یکتا!فروغی جاودان بفرست،      که این شبها بسی تار است.

 

ودست اهرمنها سخت در کاراست        ودستی رابه مهرازآستینی باز ،بیرون کن

 

که:برداردبه نیروی خدایی شاید،      این افتاده  پرچمهای  انسن را

 

فروشوید نفاق وکینه های کهنه از دلها        دراندازد به بام کهنه ی گیتی بلند آواز

 

برآرد نغمه ای همساز            فروپیچد بهم طومار قانونهای جنگل را

 

 وگوید :آی انسانها!         فراگردهم آیید وفراز آیید       بازآیید

 

صدا بردارد انسان را        وگوید: های ، ای انسان!      برابر آفریدندت ،

 

برابر باش!       صدابردارداندرپارس ، درایران     وباآن کفشگرگوید :

 

پسر را رو ، به هر مکتب کهخواهی  نه!       سپاهی زاده راباکفشگر،

 

دیگرتفاوتهای خونی نیست       سیاهی وسپیدی نیز ،حتی،موجب نقص وفزونی نیست...    خدای کعبه ...ای ..یکتا...))       بدین هنگام

 

کسی آهسته گویی چون نسیمی می خزد درغار      محمدرا صدا آهسته می آیدفرود از اوج        ونجوا گونه می گردد     پس آنگه می شود خاموش.

 

سکوتی ژرف ووهم آلود  ناگه چون درخت جادواندرغار    میروید...

 

وشاخ وبرگ خود رادرفضای قیرگون غار می شوید

 

ومن درفکر آنم کاین چه کس بود،از کجا آمد؟!    که ناگه این صدا آمد:

 

((بخوان!))... اما جواب یبر نمی خیزد        محمد ،سخت مبهوت است

 

گویا ،کاش میدیدم !    صدا باگرمترآوا وشیرین تر بیانی باز می گوید:

 

((بخوان!))..    اما محمد هم چنان خاموش

 

دل اندرسینه ی من باز می ماند زکار خویش،گفتی میروم از هوش

 

زمان دراضطاب وانتظارپاسخش،   گویی فرو می ماند از رفتار               ((هستی) می سپارد گوش       پس از لختی سکوت-اماکه عمری بود گویی-گفت:

 

((من خواندن نمی دانم))        همان کس ،باز پاسخ داد:  ((بخوان!بنام پرورنده ایزدت   کوآفریننده است...))   واو میخواند، امالحن آوایش

 

به دیگر گونه آهنگ است          صدا گویی خدا رنگ است.   می خواند:

 

((بخوان،بنام پرورنده ایزدت،کو آفریننده است...))*     *    *

 

درودی می تراود  از لبم بر او      درودی گرم  *   *    *

 

غروب است وافق گلگون وخوشرنگ است    ومن بنشسته ام اینجا، کنارغارپرت وساکتی ،تنها

 

  که میگویند روزی ،روزگاری مهبط وحی خدا بوده است،   ونام آن ((حری)) بوده است. 

 

ودر اطراف من ازهیچ سویی ردپایی نیست          ودور من ، صدایی نیست...*

 

*-این شعرکه درسه قسمت متوالی عرضه گردیدبرگرفته از کتاب شاهکارهایی آزاشعار مذهبی .آراسته ی رضامعصومی _نشریه ی ماه نو-انتشارات رشیدی- است وچنانکه درسر آغازذکر شد اثر طبع موسوی گرمارود ی شاعر معروف معاصرکشور  ماست-صص128 -134--

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( یکشنبه 100/12/8 :: ساعت 11:12 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

درشهادتدختررسول خدا (فاطمه الزهرا)
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 33
>> بازدید دیروز: 54
>> مجموع بازدیدها: 331710
» درباره من

از هردری سخنی - غدیر خم - جشن غدیر
محمد حسن اسایش
با بیش از نودوبلاگ وده ها آلبوم عکس در خدمتم-   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز گرد       خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز     وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی بگذشته اند از سروسامان که بگسلند از پای خلق رشته ی زنجیر بندگی امروز زیر شعله ی خورشید نیمروز بر پاشده است رایت بشکوه انقلاب بالیده است قامت آزادگی وعشق تابرفراز معبد زرین آفتاب ازپرتو جهنده ی شمشیرهای تیز خورشیدها دمیده به هنگام کار زار بانگ حماسه های دلیران راه خق رفته ست تاکرانه ی آفاق روزگار خورشید رفته است وبپایان رسیده رزم اما نبرد باطل وحق مانده ناتمام وین صحنه ی شگفت بگوش جهانیان تاروز رستخیز صلا میدهد ((قیام)) *-به نقل ازگلستان حسین -صص 130-131 -انتشارات آشنا - چاپخانه نسرین -رمضان 1389 هجری قمری-گرداورنده رضا رضا نور گیلانی رود سری -سروده.م.آزرم ----- ​--

» پیوندهای روزانه

دوجانباز وبرادر [1]
البوم محمد حسن اسایش - خطابه غدیر [62]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
البشارت که عیان مهر فروزان آمد[56] . رمضان در کوچ نهارجان[8] . شوخوانی[5] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[5] . ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار[4] . آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده[4] . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود[4] . -در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان[3] . مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخوا[3] . محرم -ماه خون ماه حسین -ماه قیام -ماه انقلاب -ماه شهادت -مهر تو[3] . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که[3] . هر تو مرا رکن نماز است حسین جان عشق تو مرا کعبه ی راز است حسین ج[3] . ولادت فاطمهالزه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد[2] . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهاىت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسین[2] . ----یارب این زندانی مظلوم سبط مصطفی است ؟              یا خلیل ا[2] . ماهی شده در ماه رجب جلوه کر امشب        کز شرم نهان است به کردون[2] . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد شه[2] . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز[2] . ? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م[2] . امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت کر[2] . شهادت مولیامیر المومنین علی (علیه السلام)کشته شد شیر خدا، ُآه و[2] . امشب زبرج فاطمه ماهی فروزان آمده . امشب زکاخ مرتضی ماهی پدیدار آمده . اولین سپاه دانش کوچ . اولین مدرسه کوچ . ای دخت رسول نوبر آوردی . اینجا کوچ  نهارجان،کوچ خراشاد،کوچ نوفرست،کوچ باقران،کوچ ترکان،کو . ---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار- . ----باسمه تعالی -------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نها . ?   تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ا . ? ?   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی ن   خ . ? الهی سوخت از این زهر کاری جسم وجان من             شرر بگرفت از . ? ---هیچ کس هم چون حسین بن علی لشکر ندارد        هیچ لشکر رهبری . 0سنگنوشتههابروی مزارمردگان.سنگ لوح قبورپدرومادر . آمد شب میلاد علی &شمس خراسان &فرزند نبی & رهبر دین &حامی قرآن . - ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه . ----------- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن . .کوچ نهارجان بیرجند یا کوچ خراشاد ویا کوچ باقران امروزکه سنگ نگا . ?   -آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قر . در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان . ---البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آ . اربعین شه گلگون کفن است -برسرقبر برادر چورسید -خیز وازما بنما اس . از بهر جهاد اکبر آوردی . ازبهر علی تو دختر آوردی . ازلاخ مزار کوچ چه می دانیم؟ . -البش که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد . به حرکت در آمدن کشتی نو . پهن دشت رزم . تا زتیر بن مرادی تارک حیدر شکست              قامت آدم خمید وپشت . تحصیل کردهای کوچ . توکاخ ظلم را لرزاندی -تودادی اصغر واکبر -توراسر بر سنان بشکست . جایگاه حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت مرکز مطالعات و پاسخ‌‌گ . جشن عید غدیر-روز غدیر در واقع عید آل محمد علیهم السلام و روز جشن . جشن غدیر -رسول خدا وغدیر -امام علی وغدیر -حضرت زهرا وغدیر -امام . حامی قرآن . -----خالق از بحر ولایت گهر آورده برون       یا که از برج امامت ، . خطابه غدیربه زبان عربی- غدیر خم - الحمد الله الذی . خورشید خراسان . خورشید رفته است . در شهادت امام باقر (ع) . در شهادت امام جعفر صادق . در شهادت امام جواد (ع) . در شهادت امام موسی بن جعفر . در شهادت امام موسی کاظم در زندان بغداد . در شهادت امام هفتم بدست هارون . در شهادت دخت نبی . در شهادت فاطمه الزهرا (س) . در شهادت مولا امیر المومنین . در شهادت مولا امیر المومنین علی (ع) وشبهای قدر . در ولادت ابوالفضل العباس . در ولادت امام حسین . در ولادت امام حسین (ع) وابالفضل العباس(ع)-دوجانباز ودویاور . در ولادت امام رضا . در ولادت امام رضا - در ولات امام هشتم - در ولادت شمس خراسان . در ولادت امام زمان . در ولادت حجت ابن الحسن (عج...) . در ولادت صاحب الزمان . در ولادت علی اکبر امام حسین (ع) . در ولادت قمر بنی هاشم . در ولادت مولود کعبه - در ولادت مولی امیر المومنین علی _ در ولات . در ولادت ولی عصر ؛قائم آل محمد (عج...) . در ولادت کریم هل بیت (ع) . در ولادتدوبرادر جانباز . درشهادت دخت رسول الله -در شهادت فاطمه الزهرا (س) . درشهادت دختر رسول الله - در شهادت فاطمه زهرا - درشهادت دخت نبی - . درشهادت فاطمه دختر رسول الله (ص) فلک دانی چه ظلمی از تو برزه . درشهادت همسر علی . درعزای -رسول الله -امام مجتبی -امام رضا داردسه جا امشب عزا بهر . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری گشت عیان نور خ . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیا . درولادت جواد الائمه -امام محمد تقی (ع)- پیدایش نور عدل وداد است . درولادت دخت نبی -همسر علی . درولادت دوبرادر جانباز-امام حسین (ع) وابوالفضل (ع) بشارت شیعیان . درولادت مهدی موعود . دو جانباز وبرادر - دوصدرالدین - دو بدر الدین -یکی در سوم شعبان - . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد شه . عید سعید شه صاحب زمان -حامی دین -حجت اثنی عشر -شبل علی -سبط نبی- . غدیر از نظر چهارده خورشید . غدیر خم -اهمیت حجه الوداع هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و . غدیرخم از نگاه چهارده معصوم . غدیرخم -حجه الوداع -خطبه اول -حطبه دوم -بیعت عمومی -بیعت مردان - . ---غروبی سخت دلگیراست ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی . رمضان -مراسم شوخوانی -مناجات سحر -شبخوانی -روستای کوچ نهارجان رم . رمضان -نیمه رمضانی -مناجات سحر -کوج نهارجان -روستای کوج نهارجان . رمضانی -نیمه رمضانی -مراسم نیمه رمضانی -روستای کوچ نهارجان -کوچ . رهبر دین . روستای کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد-شهرستان بیرجند معرفی روستای کو . زمین واسمان وعرش اعظم نوربارانشد -یکی در سوم شعبان -یکی در چارم . ساحل افق -شعله های سرخ شفق -برق نیزه . سپهر قدر رادبنگرچه ماهی بی قرین دارد             چه ماه بیقرینی . سلام.سال 1384 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدا . سلطان انس وجان که ازاو زنده دین بود          مدحت سراش حضرت روح . شهادت امام هادی (ع)----محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین ن . شهادت مولی امیر المومنین -کشته شد شیر خدا -ابن عم مصطفی -شور محش . ماه انقلاب . ماه پیروزی . ماه خون _ماه حسین . ماه رجب ماه خدا . ماه شکست دشمنقرآن . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه ش . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه شکس . غىیخم -حجه الوداع -خطابه اول -خطابه ىوم -بیعت مردان -بیعت زنان - . فاطمه الزهر . فتح قلعه خیبر . فرزند نبی . صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -1388 شمسی عزای رسول الله (ص . -صص135-136-نادعلی کربلایی -موسسه---- محرم-ماه خون وقیام -ماه . عزای رسول الله (ص)                      یارسول الله داغت بر عزیز . عید سعید شه صاحب زمان -باد مبارک به همه شیعیان . عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان -- مژده زمیلاد . ---محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین نبی گشته گرفتار بلا . محرم . محرم ماه خون موضوع:سه شنبه 20 تیر 1402برچسب:محرم ماه خون ماه حسی . فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلم . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو . فلک دانی -چه ظلمی ازتو -بر زهرای اطهر شد -حبل جفا -حبل المتین -د . قبول توبه آدم در 13 رجب . لالایی کودکان . مژدهکه شد چهره نما عسکری -گشت عیان نور خدا عسکری -نور خدا شمس هد . مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت          کربلا را خوابگاه ن . من رقیه خسرو لب تشنه را دردانه ام -غنچه باغ بتول -نوگل آل رسول - . میرمحمد بهنیا وگوچ . میلاد حسن سبط رسول اسا امشب           تبریک به زهرای بتول است ام . میلاد حسن سبط رسول است امشب           نبریک به زهرای بتول است ام . نام آوران کوچ . نبرد باطل وحق -قیام . نیمه رمضانی . یارب به مح . یک دختر قهرمان ،زشیر حق . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وو . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه و . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وواوی . کوچ نهارجان بیرجند -نیمه رمضانی -شوخوانی مناجاتسحر کوچ خراشاد -ک . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -روستای کوچ نهارجان -کوچ نهارجان بیرجند . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -نیمه رمضانی -شوخوانی -مناجات سحر . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -نیمه رمضانی -مناجات سحر -شوخوانی -اسایش . مردان راه حق . مرگ معاویه= پیوند علی وزهرا در 15 رجب . مژده ز میلاد ولی خدا       شاه ولایت علی مرتضی     مژده زمیلاد ش . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که . مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین . مژده که میلاد شه خاتم است       عیدسعید نبی اکرم است     مژده که . یا رسول الله داغت -دارد سه جا امشب عزا-گه مدینه رود گه خراسن -هج . ولادت فاطمه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاه .
» آرشیو مطالب
تیر 92
مرداد 92
مهر 92
آبان 92
تابستان 96
پاییز 96
زمستان 96
بهار 97
تابستان 97
بهار 98
زمستان 98
بهار 99
تابستان 99
پاییز 99
زمستان 99
بهار 0
تابستان 0
پاییز 0
زمستان 0
بهار 1
تابستان 1
پاییز 1
زمستان 1
تابستان 2
پاییز 2

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
تغییر مطلوب
@@@وطنم جزین@@@
ایران ابرقدرت فاتح
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
تیلون
مصطفی قلیزاده علیار
بلوچستان
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
اسپایکا
نگارستان خیال
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
عقیل صالح
نگاهی نو به مشاوره
مشاور
نهانخانه جان
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
آوای روستا
مسیر عرشیان
پیامنمای جامع
ما تا آخرایستاده ایم
کارشناس مدیریت دولتی
شهادت به روز
غزل عشق
حکـــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــت
"یا صاحب الزمان"

امام خمینی(ره)وجوان امروز
اســــرارِ وجـــود
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
خدای عشق و خنده
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
قتلیش
جنبش مرگ بر آمریکا
بهار عشق
افرا
عاشق باش و کوچک چون عشق میداند آیی بزرگ کردنت را.
به نام خالق عشق
اصلاحات
معماری
دل خوش
محبت
انرژی سبز ارومیه
مانتو و شال طرح پارمیس
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
سورپرایز
سلام

» صفحات اختصاصی
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وو
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وو

» لوگوی لینک دوستان






























» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب