محمد حسن اسايش
مشخصات فردي
ويژگيهاي من

مشخصه اخلاقي: ساكت
رنگ مو: مشكي
رنگ چشم: مشكي
تناسب اندام: معمولي
رابطه با سيگار: متنفرم
قيافه: زيبا
رنگ پوست: گندمگون
بيني: متوسط
تخصص: ادبيات فارسي وشعروغيره
وب سايت: http://mha331.parsiblog.com
علايق من

ورزش: خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد
کتاب: رسال شده توسط محمد حسن اسايش- در 26/12/91:: 5:27 عصر امان از دل زينب(س) ي دخت رسول! نوبر آوردي
موسيقي: ايراني همه رقم---آمد شب ميلاد علي شمس خراسان فرزند نبي ،رهبردين،حامي قرآن ده مژده که امشب شده عالم همه گلشن زاين شمس ضحا
خواننده: ---------------------------روستاي کوچ خراشاد که در شاهنامه هم نام آن آمده است .بيش از شانزده هزار سال تاريخ دارد .
فيلم: کشته شد شير خدا، ُآه و واويلا ابن عم مصطفي ، آه وواويلا آه وواويلا عزيزان کشته شد حيدر، ساقي کوثر والي ملک ولايت ،
غذا: وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد
روز هفته: جمعه
فصل سال: بهار
تيم فوتبال: کشته شد شير خدا، ُآه و واويلا ابن عم مصطفي ، آه وواويلا آه وواويلا عزيزان کشته شد حيدر، ساقي کوثر والي ملک ولايت ، حج
تفريح و سرگرمي: خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيد
پاتوق: رسال شده توسط محمد حسن اسايش--------- در 26/12/91:: 5:27 عصر امان از دل زينب(س) ي دخت رسول! نوبر آوردي

از نگاه ديگران
فرستنده : محمد حسن اسايش   چهارشنبه 96/5/18
محمد حسن اسايش
آمد شب ميلاد علي شمس خراسان فرزند نبي ،رهبردين،حامي قرآن ده مژده که امشب شده عالم همه گلشن زاين شمس ضحا کشور ايمان شده روشن اي نور خداوند تبارک به تو احسن کز مقدم تو گشته فزون رونق ايران شددر شب ميلادي آن سيد ورهبر از سجده به شکرانه حق موسي جعفر اندر بر معبود بدي او بزمين سر زاين نعمت والا گهر خالق سبحان شمسي که ازاو مي نگرم نور خدا را اندر طلبش گردش اين ارض وسمارا هرزنده دلي برده سويش دست دعا را اوحجت حق است ومدکار ضعيفان خرم به جنان فاطمه وحيدر کرار لبخند زند بر رخشان احمد مختار اين مژده به حيدر رسد از جانب دلدار کز نسل تو آمد بجهان خسرو خوبان فوج ملک وخيل رسل مدح سرايند بادسته گلي سوي نبي رو بنمايند تبريک کنان اذن بگيرند وبيايند از بهر زيارت بزمين خرم وخندان آمد بجهان آنکه جهان آمده بهرش جن وملک وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وکون ومکان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دين است هم رهبر وهم سرور وهم يار ومعين است ازسوي خدا بر همه آيات مبين است از نور رخش خلق شده حوري وغلمان مردم همه مشتاق بفردوس برينند تا آنکه در آنجا رخ زيباي تو بينند افسوس اگر ماه جمال تو نبينند درروز جزا اي پسرختم رسولان اي خسرو خوبان تو غريب الغربايي وي حجت يزدان تو معين الضعفايي چون مور ضعيفي بدرت (کرببلايي) ران ملخ آورده به دربار سليمان بنقل از :شکوفه هاي غم -اثر طبع ناد علي کربلايي-صص311-312 -انتشارات خزر ---اسايش
فرستنده : سعيداسايش   چهارشنبه 96/5/4
سعيداسايش
متشکرم.شادوبرقرارباشيدسلام مخلصانه مارا پذيرا باشيد.درپناه حق.يا علي مدد.
فرستنده : محمد حسن اسايش   دوشنبه 94/9/2
محمد حسن اسايش
http://uploadyar.com/s1/13597286393.jpg
    صفحه 1 از 7 ( 21 نظر)  < 1 2 3 4 5  ... >  
مشخصات
محمد حسن اسايش

نام: محمد حسن اسايش
نام مستعار: mha331
جنسيت: مرد
استان محل سكونت: خراسان جنوبي
شهر: بيرجند
آدرس: غفاري -نسرين -نسرين 1- نسرين 1/2-پ 3
زبان: فارسي
تاريخ تولد: 10 / فروردين / 1331
سن : 72 سال و 7 ماه و 21 روز
تاريخ عضويت: 92/3/26
سن وبلاگ : 11 سال و 5 ماه و 5 روز
وضعيت تاهل: متاهل
شغل: بازنشسته اموزش وپرورش
تحصيلات: ليسانس
وزن: 80
قد: 172

لينك مورد علاقه: mha3131.parsiblog.com

لينك مورد علاقه: moh3131.parsiblog.com

لينك مورد علاقه: moh331.parsiblog.com

درباره خودم: با بيش از نودوبلاگ وده ها آلبوم عکس در خدمتم-   خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيده روي آينه ي آسمان هنوز گرد       خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز     وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيده روي آينه ي آسمان هنوز گرد غروب ريخته در پهن دشت رزم پايان گرفته جنبش خونين کار زار آنجا که برق نيزه وفرياد حمله بود پيچيده بانگ شيهه ي اسبان بي سوار پايان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطيده روي بستر خون پيکري شهيد خاموش مانده صحنه وگويي زکشتگان خيزد هنوز نغمه ي پيروزي واميد اين دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ي آن جاودانه رزم اينک دوسوي صحنه ، دو هنگامه ديدنيست يکسولهيب آتش ويکسو غريو بزم اين دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران اين دشت ديده است يکي صحنه ي شگفت اين دشت ديده است يکي رزم بي امان اين دشت ديده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند اين دشت ديده است که پروردگان دين جان برسر شرافت ومردي نهاده اند اين دشت ديده است که هفتاد تن غيور بگذشته اند از سر وسامان زندگي بگذشته اند از سروسامان که بگسلند از پاي خلق رشته ي زنجير بندگي امروز زير شعله ي خورشيد نيمروز بر پاشده است رايت بشکوه انقلاب باليده است قامت آزادگي وعشق تابرفراز معبد زرين آفتاب ازپرتو جهنده ي شمشيرهاي تيز خورشيدها دميده به هنگام کار زار بانگ حماسه هاي دليران راه خق رفته ست تاکرانه ي آفاق روزگار خورشيد رفته است وبپايان رسيده رزم اما نبرد باطل وحق مانده ناتمام وين صحنه ي شگفت بگوش جهانيان تاروز رستخيز صلا ميدهد ((قيام)) *-به نقل ازگلستان حسين -صص 130-131 -انتشارات آشنا - چاپخانه نسرين -رمضان 1389 هجري قمري-گرداورنده رضا رضا نور گيلاني رود سري -سروده.م.آزرم ----- ​--
توضيح: .دربيشتر از 150 سايت کاربر هستم در بيش از85سايت وبلاگ دارم وبيش از 140- آلبوم عکس زيباوديدني در سايتهاي مختلف ايران وجهان ايجاد نموده ام ودر خدمت کاربران جهان هستم با مطالبي ناب وتصاويري بسيار زيبا.با ماباشيدحتما لذت خواهيد برد اگر اهل ذوق باشيد در پناه حق پايدار باشيد..اسايش------
بهترين حرف: با خدا باش وپادشاهي کن


ParsiBlog.com ® © 2010